نیست گاهی؛ هیچ راهی؛ جز به شاهی رو زدن
با غمی سنگین رسیدن پیش او زانو زدن
ظهر گرما؛ صحن سقاخانه می چسبد چقدر
ضامن آهو شنیدن ؛ بعد از آن یاهو زدن
در شلوغی ها دو آرنج خوردن بی هوا
مست چون جامی؛ به دیگر جامها پهلو زدن
آری آداب خودش را دارد اینجا عاشقی
جز بزرگان کس ندارد منصب جارو زدن
امتحانی کن ببین اینجا چه حظی می دهد
یا علی گفتن به وقت دست بر زانو زدن
شمع ها! نجوای با خورشید می دانید چیست؟
اشکهای بی صدا باریدن و سوسو زدن
هفت دوری نیست حج ما فقیران؛این طواف
دور هشتم دارد و چرخی به دور او زدن
بیت هشتم هد یه ای از سوی قم آورده است
بوسه بر درگاه تو از جانب بانو زدن
بد کشیدم طرح خود را چیز دیگر شد ببخش
دست و دل لرزید وقت طرح این آهو زدن
:: موضوعات مرتبط:
امام رضا ع ,
,
|
امتیاز مطلب : 1
|
تعداد امتیازدهندگان : 1
|
مجموع امتیاز : 1